«لغت نامه دهخدا»
[بِ اَ کَ دَ] (مص مرکب)(از: ب + راه + افکندن) براه انداختن. بیدار کردن و راه نمودن. (آنندراج) : رگ خواب است از افسردگیها رشته را تنگم به هوئی این گران خوابان غفلت را براه افکن. (آنندراج).