بربلندین

«لغت نامه دهخدا»

[بَ بُ لَ] (اِ مرکب) موهای مرغولهء سر که بالای پیشانی برآمده باشد. (آنندراج). زلف معلق و آویزان بر بالای پیشانی. (ناظم الاطباء). || آرایش که بالای در باشد. (آنندراج). زینت های بنایی جلو درهای عمارت. (ناظم الاطباء) :
در او افراشته درهای سیمین
جواهر برنشانده بربلندین
سعادت همچو دولت پادشه را
بود دایم ملازم بر بلندین.شمس فخری.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر