«لغت نامه دهخدا»
[بَ] (ق مرکب) (از: بر + خیر) بخیره. به بیهودگی و برعبث : خاقانی از انده رشیدت تا کی بود اشک و نوحه برخیر.خاقانی. اژدها سر بدم رساند و باز سر دم اژدها خورد برخیر.خاقانی. رجوع به خیر و خیره و برخیره شود.