برساختن

«لغت نامه دهخدا»

[بَ تَ] (مص مرکب) ساختن. رجوع به ساختن شود. || تعلیم دادن. آموختن. || به انجام رسانیدن. (ناظم الاطباء). || حبس کردن. (یادداشت مؤلف). رجوع به ساختن در همین لغت نامه شود. || جعل کردن. ساختن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر