«لغت نامه دهخدا»
[بَ دَ] (مص مرکب)بسیجیدن. سیجیدن. آماده کردن. مهیا ساختن. (یادداشت مؤلف) : شغل همه برسیجی(1) داد همه بستانی کار همه دریابی حق همه بگذاری. منوچهری. (1) - ن ل: برسنجی. ببسیجی. و در هر دو صورت شاهد نیست.