برکعه

«لغت نامه دهخدا»

[بَ کَ عَ] (ع مص) بریدن. (منتهی الارب). زدن و قطع کردن با شمشیر. (از ذیل اقرب الموارد). || بر زمین زدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بر چهار دست و پا ایستادن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بر دو زانو افتادن. (از ذیل اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر