«لغت نامه دهخدا»
[بَ نَ وَ تَ] (مص مرکب) (از: پیشوند بر + مصدر نوشتن) نوردیدن. پیچیدن. تا کردن : فراشان به منزل اندر پیش وی [ عبدالله، در سفر حج ] همی شدندی و نمدها همی افکندی و چون بگذشتی باز برنوشتندی و باز پیش آوردندی تا همهء راه همچنین برفت. (ترجمهء طبری بلعمی). - آستین برنوشتن؛ بالا زدن آستین. برزدن آستین، و کنایه از آمادهء کاری شدن : نخستین کسی کو بیفگند کین به خون ریختن برنوشت آستین.فردوسی. فروهشت دامن ز خورشید گرد بلا برنوشت آستین نبرد.اسدی. || درنوردیدن. طی کردن : سه اسب گرانمایه کردند زین همی برنوشتند گفتی زمین.فردوسی. بقلب اندرون پیل و خاقان چین همی برنوشتند روی زمین.فردوسی. - ره برنوشتن؛ طی کردن. پیمودن. گذراندن : به ششماهه یکساله ره برنوشت بی آزار و خرم به خشکی گذشت.اسدی. - || فروگذاشتن. ترک کردن : کنون برنوشتی ره ایزدی به کژّی کشیدی و راه بدی.فردوسی. - || منع کردن. در هم پیچیدن. نابود کردن : همه پیش آذر بکشتندشان ره گبرگی برنوشتندشان.فردوسی. و رجوع به نوشتن شود.