«لغت نامه دهخدا»
[بُ فَ / فِ] (اِ) دستار میان بند. (لغت فرس اسدی). دستار و فوطه باشد که مندیل و کمربند است. (برهان). در لغت فرس اسدی بیت زیر بعنوان مثال ذکر شده است : داشت بر سر بروفه ای کودک بر میان بست آن بروفهء خویش. ولی از این شعر مطلق دستار برمی آید نه دستار میان بند. (یادداشت مرحوم دهخدا).