پرافسون

«لغت نامه دهخدا»

[پُ اَ] (ص مرکب) پرفریب. پردستان :
همی گفت و مژگان پر از آب کرد
پرافسون دل و لب پر از باد سرد.فردوسی.
پرافشانی.
[پَ اَ] (حامص مرکب) ترک علائق کردن. (غیاث اللغات).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر