پرتابیدن

«لغت نامه دهخدا»

[پَ دَ] (مص) پرتاب کردن. گشاد دادن. رها کردن :
چون تیر سخن راست کن آنگاه بگویش
بیهوده مگو چوب مپرتاب ز پهنا.
ناصرخسرو.
پرتاد.
[پَ] (اِ) غیبت و سخن چینی. (برهان).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر