«لغت نامه دهخدا»
[پُ دِ رَ] (ص مرکب)بسیاردرخت. که درخت بسیار دارد. که درختان انبوه دارد : یکی بیشه پیش آمدش پردرخت نشستنگه مردم نیکبخت.فردوسی. پردرختی. [پُ دِ رَ] (حامص مرکب)حالت و چگونگی پردرخت.