پرعقوبت

«لغت نامه دهخدا»

[پُ عُ بَ] (ص مرکب)پرشکنجه. پرعذاب :
چون گور کافران ز درون پرعقوبتند(1)
گرچه برون برنگ و نگاری مزینند.سنائی.
پرعمر.
[پُ عُ] (ص مرکب) که عمر بسیار کرده است. که زندگانی دراز کند.
(1) - ظ. پرعفونتند، و در آن صورت شاهد این دعوی نتواند بود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر