«لغت نامه دهخدا»
[پُ عُ بَ] (ص مرکب)پرشکنجه. پرعذاب : چون گور کافران ز درون پرعقوبتند(1) گرچه برون برنگ و نگاری مزینند.سنائی. پرعمر. [پُ عُ] (ص مرکب) که عمر بسیار کرده است. که زندگانی دراز کند. (1) - ظ. پرعفونتند، و در آن صورت شاهد این دعوی نتواند بود.