پرکوس

«لغت نامه دهخدا»

[پُ] (ص مرکب) که کوس بسیار دارد. پرشکن. پرنورد. بسیار کیس :
سر بتاب از حسد و گفتهء پرمکر و دروغ
چوب ترمغز مخر جامهء پرکوس و اریب.
ناصرخسرو.
و رجوع به کوس شود.
پرکوک.
[پُ] (ص مرکب) (ساعت...) که کوک بسیار خواهد.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر