پروا کردن

«لغت نامه دهخدا»

[پَرْ کَ دَ] (مص مرکب) باک داشتن. اکتراث. || پروای کسی کردن. التفات بدو کردن. ارتقاع: مااُعیجُ به؛ باک آن ندارم و پروا نکنم. (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر