«لغت نامه دهخدا»
[پَرْ] (اِ) فرویش. کاهلی. سستی درکار. عطلت. تقصیر در کار. کوتاهی. تنبلی به کار. اهمال : اژدها پیش است و تیغ اندر عقب ایام شد ره مده ای دوست سوی خویشتن پرویش را. امیرخسرو. و این کلمه در غیر این شعر یافته نشد. پروین. [پَرْ] (اِخ) نام یکی از دیه های فرح آباد مازندران. (مازندران و استراباد رابینو).