«لغت نامه دهخدا»
[پَ گِ رِ تَ] (مص مرکب)فرود آمدن. تنزل. نزول کردن. نازل شدن : چو شب رفت و بر دشت پستی گرفت هوا چون مغ آتش پرستی گرفت. عنصری. نالم به دل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همت من زین بلندجای. مسعودسعد. || پست گشتن(1). کوتاه شدن. انحطاط. دنائت. (1) - امروز پست گشت مرا همت بلند زنگار غم گرفت مرا تیغ غم زدای. مسعودسعد.