«لغت نامه دهخدا»
[پَ سِ اَ کَ دَ](مص مرکب) کنایه از فراموش کردن باشد. (برهان قاطع). فراموش کردن. (فرهنگ رشیدی). گذراندن هنگام در کار و بدور و درازا کشانیدن آن. دفع الوقت. مُماتَله. مَتَل.