پشتدار

«لغت نامه دهخدا»

[پُ] (نف مرکب) پشتوان. پشتیبان. پشت و پناه. یاریگر. مددکار. پشتوار :
ور همی بیند چرا نبود دلیر
پشتدار و جان سپار و چشم سیر.مولوی.
نه مار را مدد و پشت دار موسی خواست
نه لحظه لحظه ز عین جفا وفا سازد.
مولوی (از رشیدی) (از فرهنگ شعوری).
|| هر چیز که به او ضخامتی باشد خصوصاً از جنس پوشیدنی. (برهان قاطع).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر