پهن کرده

«لغت نامه دهخدا»

[پَ کَ دَ / دِ] (ن مف مرکب)(1)گسترده (فرش و جز آن). مفروش ساخته. باز کرده.انداخته. مهد. ||فراخ کرده. ||پَخت کرده (قطعه فلز و جز آن). با پهنا ساخته. عریض کرده (جاده یا قطعه زمین و نظایر آن).
(1) - etendu.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر