پیچ واپیچ

«لغت نامه دهخدا»

(ص مرکب) پیچ و واپیچ. پیچاپیچ. پیچ درپیچ. پیچ پیچ. پرپیچ. پیچناک. با پیچهای بسیار. بسیار بدین سوی و آن سوی گردنده. || خم اندرخم. شکن برشکن. || درهم. بهم پیچیده. حلقه زده چون مار.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر