«لغت نامه دهخدا»
[دَ] (اِ) پیچیدق. پیچیدک. بیجیذج. بیجیذق. لوی. (ذخیرهء خوارزمشاهی باب هشتم از جزو چهارم از گفتار نخستین از کتاب ششم، اندر حالی که بر مردم پدید آید که طبیبان آنرا اللوی گویند و پیچیدج نیز گویند). ظاهراً صحیح «بیجیذج» معرب است.