پیروز آمدن

«لغت نامه دهخدا»

[مَ دَ] (مص مرکب) مظفر شدن. فاتح گشتن. فیروزی یافتن : بهر مهم که او را (شاپور را) پیش آمدی بتن خویش روی بکفایت آن نهادی تا لاجرم پیروز آمدی. (فارسنامهء ابن البلخی چ اروپا ص72). خردمند چون بکوشد... اگر پیروز آید نام گیرد. (کلیله و دمنه). و هر که بدین خصال متحلی گشت شاید که بر حاجت خویش پیروز آید. (کلیله و دمنه).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر