پیش بندی

«لغت نامه دهخدا»

[بَ] (حامص مرکب)جلوگیری. دفع. پیشگیری. || تمهید مقدمهء مطلب. تهیه و حاضر کردن وسایل برای کاری: فلان برای مرافعهء خود پیش بندی خوبی کرده بود، یعنی مقدماتی نیکو آماده ساخته بود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر