پیش بودن

«لغت نامه دهخدا»

[دَ] (مص مرکب) مقدم بودن. جلو بودن. اقدم بودن. تقدم داشتن. سابق بودن. برتری داشتن. || وجههء کسی یا چیزی بودن. مقابل و برابر او بودن. منظور نظر او بودن :
نیا را همین بود آیین و کیش
پرستیدن ایزدی بود پیش.فردوسی.
رجوع به پیش در معانی مختلفهء آن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر