«لغت نامه دهخدا»
[مَ] (اِ مرکب) پیش بند. لُنگ یا حوله و امثال آن که بعضی کارگران بر جلوی دامن از کمر به زیر آویزند. پیش گیر. پیش بند کارگران. چرمی که آهنگران بر زانو گسترند و کار کنند تا جامه شان نسوزد : از آن درفش فریدون گرفت عالم را که پیشدامن آهنگر صفاهانست. سراجا نقاش (از آنندراج). || هر یک از دو قسمت از دامن جلو لباس. مقابل پس دامن. قسمت قدامی دامن جامه. || آنچه فراترک از دامن باشد. (آنندراج). || خادم. پیشکار. (آنندراج).