پیش درآمدن

«لغت نامه دهخدا»

[دَ مَ دَ] (مص مرکب)درآمدن مقدم بر... صری. زلجان. استقدام. تقدیم. هداء. فروط. انکلاس. ادرنفاق. ازرف الرجل؛ پیش درآمد. زلیف؛ پیش درآمدن در کارزار. اندراع؛ پیش درآمدن مرد. تغون؛ پیش درآمدن و شجاعت نمودن در جنگ. (منتهی الارب).
- از پیش کسی درآمدن؛ بحمایت او برخاستن.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر