«لغت نامه دهخدا»
[رَ / رِ] (اِ مرکب، ص مرکب)رئیس و مهتر باشد. (اوبهی). || بمعنی پیشکار است که مزدور و خدمتگزار باشد : ای که مه با کمال خوبی خویش پیش روی تو پیشکاره بود. عمادی شهریاری(1). || ماماچه و قابله. حاضنه. (منتهی الارب). || فرش اطاق مهمانخانه. (1) - در آنندراج: میرخسرو.