«لغت نامه دهخدا»
[پَ / پِ کَ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) پیکار کردن. جدال. مجادله : چنین برز و بالا و این کارکرد نه خوب است با دیو پیکارکرد.فردوسی. || (اِ مرکب) (در اصطلاح موسیقی) نام سرودی و آهنگی از موسیقی : زننده دگرگون بیاراست رود برآورد ناگاه دیگر سرود که پیکارکردش همی خواندند چنین نام از آواز او راندند.فردوسی.