«لغت نامه دهخدا»
[زَ / زِ نَ فَ] (ص مرکب)تازه دم. کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده است. (فرهنگ نظام): لشکری بزرگ و تازه نفس بمیدان فرستادند. اسبانی تازه نفس. قشونی تازه نفس.