«لغت نامه دهخدا»
[تَءْ] (ع مص) گنگلاج گردیدن به «تا»: تأتأ الرجل تأتاهً و تئتاءً؛ گنگلاج گردید به تأ، یقال تأتاهٌ؛ ای تردد فی الکلام بالتاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به اقرب الموارد و تأتاء شود. ||خواندن «تکه» را برای جهیدن بر ماده بلفظ تاتا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ||رفتار کودک. ||تبختر در جنگ. (قطر المحیط).