«لغت نامه دهخدا»
[دَ] (ص) خوب. نغز. نیکو. میمون. مسعود. خجسته. مبارک. دَخ : روز تو هرگز بایمان سعد و میمون کی شود چون تو بر ابلیس ملعون خویشتن مفتون کنی گر بشارستان علم اندر، بگیری خانه ای روز خویش امروز و فردا آدخ و میمون کنی. ناصرخسرو. || (اِ) بلندی در زمین. تل.