تباه ساختن

«لغت نامه دهخدا»

[تَ تَ] (مص مرکب) تباه گردانیدن. تباه کردن. ضایع و فاسد و خراب ساختن : طَلخ؛ تباه ساختن کتاب را. (منتهی الارب). باطل و بکارنیامدنی ساختن چیزی را. ||منهدم کردن و ویران ساختن و هلاک و نابود ساختن کسی یا چیزی را :
مبادا که گردد بتو کینه خواه
ز خشم پدر پور سازد تباه.فردوسی.
رجوع به تباه و دیگر ترکیب های آن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر