«لغت نامه دهخدا»
[تَ پَ رُ تَ] (مص مرکب) فساد پذیرفتن. فنا پذیرفتن. تباهی گرفتن : نگه کن بدین گنبد تیزگرد... نه از جنبش آرام گیرد همی نه چون ما تباهی پذیرد همی.فردوسی.