تبراک

«لغت نامه دهخدا»

[تَ] (ع مص) تبراک شتر؛ فروخفتن شتر. (اقرب الموارد). و حقیقت آن قرار گرفتن شتر بر «برک» خود یعنی سینهء خود است. (اقرب الموارد) . و رجوع به قطر المحیط و منتهی الارب شود. || تبراک هر چیز به جایی؛ ثابت شدن آن. (اقرب الموارد). || پیوسته شدن باران ابر. || کوشیدن مرد در کار. (قطر المحیط).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر