«لغت نامه دهخدا»
[تَ بَ] (نف مرکب) کسی که شغل او شکستن چوب و درخت باشد با تبر. (ناظم الاطباء). تبردارنده. دارندهء تبر. هیزم شکن. خارکن : تبردار مردی همی کند خار ز لشکر بشد نزد او شهریار.فردوسی.(1) || سپاهیی که با تبر بود. (ناظم الاطباء). رجوع به طبردار شود (1) - این بیت در فهرست ولف نیامده و ممکن است مخدوش باشد.