تب ریختن

«لغت نامه دهخدا»

[تَ تَ] (مص مرکب) پایان یافتن تب. قطع شدن تب. دور شدن تب :
اگر گرد رهشان شود بیشه گرد
تب از پیکر شیر ریزد چو گرد.
ظهوری (از آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر