تبیره زدن

«لغت نامه دهخدا»

[تَ رَ / رِ زَ دَ] (مص مرکب)طبل زدن. نواختن کوس و دهل و جز آن :
پذیره شدن را تبیره زدند
سپاه و سپهبد پذیره شدند.فردوسی.
تبیره زدندی همی چند جای
جهان را نه سر بود پیدا نه پای.فردوسی.
رجوع به تبیر و تبیره و دیگر ترکیبهای آندو در همین لغت نامه شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر