تبییض

«لغت نامه دهخدا»

[تَبْ] (ع مص) سپید کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). ضد سیاه کردن. (تاج العروس ج 5 ص 13) (منتهی الارب). سپید گردانیدن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب). || مشک از آب و انا از شیر پر کردن. (تاج المصادر بیهقی). بنا بنقل صاغانی و جوهری مجازاً تبییض مشک؛ پر کردن آن از آب و شیر. (تاج العروس ایضاً ص 14) (از ذیل اقرب الموارد). || صاغانی و صاحب اللسان آورده اند که تبییض بمعنی خالی کردن چیزی است و این معنی هم مجازی است و ضد است. (تاج العروس ایضاً ص14). خالی نمودن چیزی را و از لغات اضداد است. (از ذیل اقرب الموارد). پر گردانیدن و خالی نمودن چیزی را و از لغات اضداد است. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || نصال افکندن بهمی. (قطر المحیط). نصال افکندن گیاه بهمی و آن پیکان مانندیست که بر برگ آن ظاهر میشود و می افتد. || جامهء سپید پوشیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء):
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر