تتالی

«لغت نامه دهخدا»

[تَ] (ع مص) در پی یکدیگر شدن امور. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || آمدن سواران پی در پی. (از ناظم الاطباء): جاءت الخیل تتالیاً؛ ای متتابعه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر