تجنیس مرکب

«لغت نامه دهخدا»

[تَ سِ مُ رَکْ کَ](ترکیب وصفی، اِ مرکب) چنان بود که دو لفظ متجانس یکی یا هر دو مرکب بود و این دو نوع است، یکی آنکه در لفظ و خط متشابه باشند و دیگر آنکه در لفظ متشابه و در خط مختلف، این بازپسین را علی الخصوص تجنیس مفروق خوانند، مثال هر دو نوع از نثر تازی: اِن علتْ دولهُ اوغادٍ فَصنعُالله رائح او غادٍ. دیگر: کنتُ اطمع فی تجریبکَ و مَطایاالجهل تجری بک. مثال دیگر از نثر پارسی: تا زنده ام در راه مهر تو تازنده ام. من مرده نیم ولکن مردنیم. مثال هر دو گونه از شعر تازی:
جعلتُ هدیتی لَکم سواکا
و لم اَقصد به احداً سواکا
بَعثت الیک عوداً من اراک
رجاءً ان اَعُودَ و اَن اراکا.
دیگر مفروق:
کلکم قد اخذ الجامَ و لا جام لنا
ما الذی ضَر مدیرالجام لو جاملنا.
قطران گوید در دو نوع:
من اندر غم وعدهء دیدن تو
کنم با دل خویش دایم شمارا
تو از مهر من یک زمان یاد ناری
مگر مهربانی نباشد شما را.
دیگر مفروق:
سروبالایی که دارد بر سر سرو آفتاب
آفت دلهاست و اندر دیدگان زآن آفت آب.
وطواط (حدایق السحر).
آنست که الفاظ متجانس یک کلمتی مفرد باشد و دیگری از دو کلمه مرکب بود، چنانکه شاعر گفته است:
خورشید که نور دیدهء آفاق است
تا بنده نشد پیش تو تابنده نشد.
و دیگری گفته است:
در راه تو تا زنده ام
بر بوی تو تازنده ام. (المعجم ص253).
نوع دوم مرکب تام و آن آوردن لفظ قلیل الحروف در مقابل لفظ کثیرالحروف است و این هم دو طریق دارد، یکی مرکب تام متفق است که یکی بسبب ترکیب متجانس شده و در همهء ارکان موافق گشته. مثال از مثنوی اهلی شیرازی:
بر لب بحر از همه سو فارغم
رسته ام از ناوک و سوفار غم.
زکی مراغه ای:
من کرده دعا گفته فلک آمینا
تا به شود آن دو چشم بادامینا
از دیدهء بدخواه ترا چشم رسید
در دیدهء بدخواه تو باد آمینا.
دوم مرکب تام مختلف است و این بر دو گونه است، اول آنکه ارکان متجانسین متفق باشد ورای حرکات. مثال از اهلی شیرازی:
میل تو گر شد سوی دارالسلام
من شدم اینک سوی دار السلام.
رای دارالسلام در مصرع اول مضموم و در مصرع دوم ساکن است. دوم آنکه در کتابت مختلف باشند و در تلفظ موافق و آنرا تجنیس مفروق نامند.
ظهوری:
شب به گلگشت آمد از مه تاب برد
صبحی از هر جلوه اش مهتاب برد.
(آنندراج).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر