تجویع

«لغت نامه دهخدا»

[تَجْ] (ع مص) گرسنه کردن کسی را و گرسنه داشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گرسنه کردن. (زوزنی). گرسنه داشتن. (دهار). گرسنه داشتن بقصد. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). اِجاعه.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر