«لغت نامه دهخدا»
[اِ تِ] (ع مص) کشیدن. بسوی خود کشیدن. فا خویشتن کشیدن. (تاج المصادر). فرا خویشتن کشیدن چیزی را با چوگان و هر چوب سرکج. || اِحتجانِ مال؛ فراهم آوردن و گرد کردن مال را. برای خود گرفتن و پنهان کردن آن را.