«لغت نامه دهخدا»
[اِ فَ / فِ] (ع اِ) می انگوری خوشبو یا نوعی از شراب یا عالیترین شراب ها. (از منتهی الارب). یقال انها لغه رومیه. (محمودبن عمر)(1). خمر. (بحر الجواهر). اِصفنط. (1) - ظاهراً کلمه منحوت و مقلوب و مصحفی از افسنطین Apsinthion یونانی است و اسفنط شرابی بوده است معطر به اسفنط Absinthe و جوالیقی آنرا معرب اسفند دانسته. (المعرب چ احمد محمد شاکر ص18). رجوع به اسفند (شراب) شود.