«لغت نامه دهخدا»
[پَ اَ کَ دَ] (مص مرکب) تأخیر. به عقب انداختن. بدنبال افکندن. نَسی ء. (ترجمان القرآن). ارجاء. بازپس انداختن : و گفت آدمی [ که ] توبه و طاعت بازپس می افکند راست بدان ماند که شکار میکند تا منفعت آن دیگری را رسد. (تذکره الاولیاء عطار).