بازپوشیدن

«لغت نامه دهخدا»

[دَ] (مص مرکب) دوباره پوشیدن. از نو بتن کردن. بر تن کردن. پوشیدن :
ستایش چو کرد آن یل سرفراز
بتن بازپوشید هرگونه ساز.فردوسی.
|| پنهان کردن. نهان ساختن :
کوشید که راز بازپوشد
با آتش دل که بازکوشد؟نظامی.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر