بازداشت کردن

«لغت نامه دهخدا»

[کَ دَ] (مص مرکب)ممانعت کردن. (ناظم الاطباء). توقیف کردن. حبس کردن. اِجداع. (منتهی الارب).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر