باقی دار شدن

«لغت نامه دهخدا»

[شُ دَ] (مص مرکب)عمل باقی دار. کسری پیدا کردن. از حاصل عملی مالی بر ذمهء کسی ماندن که از عهدهء ادای آن برنتواند آمد. (یادداشت مؤلف).
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر