«لغت نامه دهخدا»
[بِ خوَدْ / خُدْ اُ دَ] (مص مرکب) بخود پرداختن : تا خط ز رخش سر زده با من سخنش نیست چندان بخود افتاد که پروای منش نیست. نقی کمره ای (از آنندراج).