«لغت نامه دهخدا»
[بَ / بُ رِ رِ کَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب)(1) (یعنی بخور مردم مریطانی، یا بخور مریطانی) یقطوم. بخورالبربر. سرغنت. بخور مورشکه. او سرغنید. (یادداشت مؤلف). رجوع به بخورالبربر و یا سرغنت شود. (1) - Parfum des mauresques.