برزیده

«لغت نامه دهخدا»

[بَ دَ / دِ] (ن مف) نعت مفعولی از برزیدن، کرده. عمل کرده. معمول داشته : و سلوک شیوهء رشاد ببرزیده. (جهانگشای جوینی). و رجوع به برزیدن شود.
اینستاگرام جدول آنلاین
کانال تلگرام جدول آنلاین

موارد بیشتر